شادی & محمد حسین

سلام آجی وداداش گلم دیدم مطلب نمیذارین خودم اومدم بنویسم تولدتون 16 آبان بود وما حضوری تبریک گفتیم البته به خاطر اینکه مصادف با محرم میشه تولد نگرفتین تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک ...

سلام به همه شما امسال محمد حسین وشادی خانم میرن کلاس چهارم انگار همین دیروز بود به دنیا اومده بودن چه زود گذشت شادی هم چنان مدرسه فرشتگان میرود ومحمد حسین مدرسه شایان امیدوارم هر روز پله ها ترقی را بیشتر از پیش بالا روید راستی 2قلو ها از خاله فرزانه وسوغاتی هاش چیزی ننوشتید چرا؟

ما وقتی کوچک بودیم خیلی دوست داشتیم که دوتا از لباس های مامانمون رو بپوشیم تا اینکه یک بار مامانمون دو تا از لباس هایش را به ما پوشوند ماهی ورجووورجه و خوشحالی می کردیمو هی می خوردیم زمین ما فیلم هایش را داریم وهر وقت به ان ها نگاه می کنیم خیلی دوست داریم که به ان روز ها برگردیم اما حیف ...

عمه ی ما در امریکا زندگی می کند الان دو سال که رفته عمه ی سوم ما یعنی عمه فرزانه وقتی به امریکا رفت هیچ بچه ای نداشت اما الان یک بچه دارد که اسمش هانا است هانا جان متولد 1391/1/1است حالا عمه فرزانه بیست وچهارم مرداد می اید ما وقتی باSKYPEبه عمه فرزانه وصل می شویم هانا خانم هی دست به دکمه های لپ تاب می زنه ما همگی مشتاق دیدنشان هستیم ...

سلام به همه یکسری از عکسهای بچه گیمون را میذاریم در وبلاگمون محمد حسین شادی شادی - محمد حسین ...

الآن از کوچکی هایمان برایتان می نویسیم  مثلا ما یک موتور کوچک قرمز داشتیم که هر وقت من سوار می شدم پیاده نمی شدم و نمی گذاشتم که محمدحسین سوار شودامامحمدحسین خیلی م ظلوم بود وتا نوبتش تمام می شد از موتور پیاده می شد.                                                                        ...

ما در کلاس سوم ابتدایی درس می خوانیم بخاطر این که امتحان های نوبت اول داشتیم وقت نکردیم ولی الآن که داره تمام می شود داریم برایتان مینویسیم. ...

سلام ما 2قلو هستیم من و محمد حسین میخوایم خاطراتمون را در اینجا ثبت کنیم همه شما را دوست داریم ...